پیشگامان جامعه شناسی چه کسانی بودند؟
پیشگامان جامعه شناسی چه کسانی بودند؟
تعیین بزرگترین پیشگامان و افراد در جامعه شناسی امری دشوار است، چرا که این علم سابقهای طولانی و پرشاخه دارد و نظریات و دیدگاههای مختلفی در آن ارائه شده است. با این حال، میتوان به برخی از چهرههای برجسته که سهم بسزایی در شکلگیری و گسترش این علم داشتهاند اشاره کرد:
اروپا:
-
اوگست کنت (1798-1857): به عنوان “پدر جامعهشناسی” شناخته میشود. او از نخستین کسانی بود که جامعهشناسی را به عنوان یک علم مستقل تعریف کرد و روشهای تحقیق علمی را برای مطالعه جامعه به کار گرفت.
-
هربرت اسپنسر (1820-1903): نظریه تکامل را به جامعهشناسی اعمال کرد و بر این باور بود که جوامع نیز مانند موجودات زنده در حال تکامل و پیشرفت هستند.
-
امیل دورکیم (1858-1917): به مطالعه پدیدههای اجتماعی مانند خودکشی، مذهب و جرم پرداخت و بر اهمیت نهادهای اجتماعی در انسجام و ثبات جامعه تأکید کرد.
-
ماکس وبر (1864-1920): به بررسی رابطه بین قدرت، طبقه اجتماعی و مذهب در جامعه پرداخت و به مطالعه تطبیقی جوامع مختلف در سراسر جهان پرداخت.
-
کارل مارکس (1818-1883): جامعهشناس، فیلسوف، اقتصاددان و انقلابی آلمانی بود. او به خاطر نظریاتش در مورد تضاد طبقاتی، دیالکتیک ماتریالیستی و کمونیسم شناخته شده است.
آمریکا:
-
ویلیام جیمز (1842-1910): یک فیلسوف، روانشناس و فیزیولوژیست آمریکایی بود که به عنوان پدر بنیانگذار روانشناسی آمریکایی شناخته می شود.
-
جان دیویی (1859-1952): یک فیلسوف، روانشناس و مربی آموزشی آمریکایی بود که به عنوان یکی از برجسته ترین متفکران قرن بیستم شناخته می شود.
-
تالکوت پارسونز (1901-1979): یک جامعه شناس آمریکایی بود که به خاطر نظریه عمل اجتماعی خود شناخته می شود.
-
رابرت مرتن (1910-2003): یک جامعه شناس آمریکایی بود که به خاطر نظریه آنومی خود شناخته می شود.
-
سی. رایت میلز (1916-1969): یک جامعه شناس آمریکایی بود که به خاطر نقد جامعه شناسی محافظه کارانه و تمرکز بر مسائل قدرت و نابرابری شناخته می شود.
اینها فقط تعداد معدودی از پیشگامان و افراد برجسته در جامعهشناسی هستند. افراد بسیاری دیگر در طول تاریخ به این علم کمک کردهاند و همچنان به گسترش و تعمیق آن میپردازند.
پیشگامان جامعه شناسی چه کسانی بودند؟
اوگست کنت: بنیانگذار جامعهشناسی نوین
ایزیدور اگوست ماری فرانسوا زاویه کنت (1798-1857) که بیشتر با نام اوگست کنت شناخته میشود، فیلسوف و جامعهشناس فرانسوی بود که به عنوان “پدر جامعهشناسی” شناخته میشود. او به خاطر معرفی اصطلاح “جامعهشناسی” و پایهگذاری این علم به عنوان یک رشتهی آکادمیک مستقل اعتبار دارد.
زندگی نامه:
- کنت در 19 ژانویه 1798 در مون پلیه فرانسه متولد شد.
- او در مدرسه پلی تکنیک پاریس تحصیل کرد، جایی که تحت تأثیر آثار آنری سن سیمون، فیلسوف و متفکر سوسیالیست قرار گرفت.
- پس از فارغ التحصیلی، کنت به عنوان منشی و همکار سن سیمون کار کرد و از او ایدههای بسیاری را آموخت.
- در سال 1824، کنت از سن سیمون جدا شد و به توسعه ایدههای خود در مورد جامعهشناسی پرداخت.
- او چندین کتاب در این زمینه نوشت، از جمله “دوره مثبت فلسفه” (1830-1842) که اثر اصلی او به حساب میآید.
- کنت در سال 1857 در پاریس درگذشت.
ایدههای اصلی:
- قانون سه مرحله: کنت معتقد بود که جوامع از سه مرحله اصلی تکامل عبور میکنند: مرحله الهی (که در آن مردم توسط مذهبی توضیح میدهند)، مرحله متافیزیکی (که در آن مردم توسط مفاهیم انتزاعی توضیح میدهند) و مرحله مثبت (که در آن مردم توسط علم توضیح میدهند).
- طبقهبندی علوم: کنت علوم را بر اساس سطح عمومیت و سادگی آنها طبقهبندی کرد. او جامعهشناسی را به عنوان بالاترین علم میدانست، زیرا به مطالعه قوانین حاکم بر جامعه میپردازد.
- حکومت جامعهشناسان: کنت معتقد بود که جامعه باید توسط جامعهشناسان اداره شود زیرا آنها تنها کسانی هستند که میتوانند قوانین حاکم بر جامعه را درک کنند.
- دین بشریت: کنت یک دین جدید به نام “دین بشریت” را تأسیس کرد که در آن بشریت به عنوان بالاترین وجود پرستش میشد.
میراث:
ایدههای کنت تأثیر عمیقی بر رشد جامعهشناسی داشته است. او به عنوان یکی از مهمترین متفکران تاریخ شناخته میشود و ایدههای او هنوز هم در جامعهشناسی امروزی مورد بحث و بررسی قرار میگیرند.
نقدها:
برخی از ایدههای کنت، به ویژه ایدههای او در مورد دین بشریت و حکومت جامعهشناسان، مورد نقد قرار گرفتهاند. او همچنین به خاطر مواضع سکسیستی و نژادپرستانه خود مورد انتقاد قرار گرفته است.
هربرت اسپنسر: فیلسوف تکاملگرا و جامعهشناس
هربرت اسپنسر (27 آوریل 1820 – 8 دسامبر 1903) فیلسوف، جامعهشناس و متفکر سیاسی انگلیسی بود که به خاطر نظریات تکاملی خود در مورد جامعه، زیستشناسی، روانشناسی، اخلاق و زیباییشناسی شناخته میشود. او به عنوان یکی از برجستهترین متفکران عصر ویکتوریا و یکی از تأثیرگذارترین چهرهها در توسعه علم جامعهشناسی شناخته میشود.
زندگینامه:
- اسپنسر در دربی انگلستان متولد شد.
- او تحصیلات رسمی اندکی داشت و بیشتر به صورت خودآموز مطالعه میکرد.
- در اوایل دهه 1840، اسپنسر به عنوان نویسنده و ویراستار برای چندین مجله، از جمله “The Economist” کار کرد.
- در سال 1851، ارثیهای از عمویش دریافت کرد که به او امکان تمرکز بر نوشتن و تحقیق را داد.
- اسپنسر در طول زندگی خود آثار بسیاری نوشت، از جمله “اصول جامعهشناسی” (1860)، “سیستم فلسفه ترکیبی” (1862-1896) و “آموزش اخلاقی” (1890).
- او در سال 1903 در برایتون، انگلستان درگذشت.
ایدههای اصلی:
- تکامل: اسپنسر معتقد بود که همه جنبههای زندگی، از جمله جامعه، در حال تکامل هستند. او از نظریه انتخاب طبیعی چارلز داروین برای توضیح این فرآیند استفاده کرد.
- انسانگرایی: اسپنسر معتقد بود که انسانها بخشی از طبیعت هستند و توسط همان قوانینی که بر همه موجودات زنده حاکم است، حکومت میشوند.
- فردگرایی: اسپنسر از فردگرایی و آزادی فردی دفاع میکرد. او معتقد بود که بهترین جامعه جامعهای است که در آن حداقل مداخله دولت وجود داشته باشد.
- ترقی: اسپنسر معتقد بود که جامعه بشری در حال پیشرفت به سوی وضعیت بهتری است. او خوشبین بود که علم و عقل در نهایت بر مشکلات جهان غلبه خواهند کرد.
میراث:
ایدههای اسپنسر تأثیر عمیقی بر اندیشه غربی داشته است. او یکی از مهمترین مروجان نظریه تکامل در قرن نوزدهم بود و ایدههای او در مورد جامعه، سیاست و اخلاق هنوز هم مورد بحث و بررسی قرار میگیرند.
نقدها:
برخی از ایدههای اسپنسر، به ویژه نظریات او در مورد نژاد و جنسیت، مورد نقد قرار گرفتهاند. او همچنین به خاطر خوشبینی خود به پیشرفت و بیاعتنایی به نقش قدرت و نابرابری در جامعه مورد انتقاد قرار گرفته است.
با وجود این نقدها، هربرت اسپنسر یکی از مهمترین چهرهها در تاریخ فکر غربی است. ایدههای او تأثیر بسزایی بر توسعه جامعهشناسی، روانشناسی، علوم سیاسی و فلسفه داشته است.
امیل دورکیم: پدر جامعهشناسی مدرن
امیل دورکیم (15 آوریل 1858 – 15 نوامبر 1917) جامعهشناس، فیلسوف و متفکر فرانسوی بود که به عنوان “پدر جامعهشناسی مدرن” شناخته میشود. او به خاطر توسعه روشهای تحقیق علمی برای مطالعه جامعه و تلاش برای تبدیل جامعهشناسی به یک رشته آکادمیک مستقل اعتبار دارد.
زندگینامه:
- دورکیم در اپینال فرانسه متولد شد.
- او در مدرسه نرمال عالی پاریس تحصیل کرد و در سال 1881 در رشته فلسفه فارغالتحصیل شد.
- پس از فارغالتحصیلی، دورکیم به تدریس فلسفه در دانشگاههای مختلف فرانسه پرداخت.
- در سال 1893، او اولین کرسی جامعهشناسی را در دانشگاه بوردو تأسیس کرد.
- در سال 1895، دورکیم به دانشگاه پاریس نقل مکان کرد و در آنجا تا زمان مرگش به تدریس و تحقیق ادامه داد.
- دورکیم در سال 1917 در پاریس درگذشت.
ایدههای اصلی:
- روششناسی: دورکیم معتقد بود که جامعهشناسی باید از روشهای تحقیق علمی برای مطالعه جامعه استفاده کند. او بر اهمیت مشاهده منظم، جمعآوری دادههای کمی و تجزیه و تحلیل آمار تأکید کرد.
- واقعیتهای اجتماعی: دورکیم معتقد بود که جامعه از “واقعیتهای اجتماعی” تشکیل شده است که چیزهایی هستند که از افراد مستقل هستند، مانند هنجارها، ارزشها و نهادها.
- کارکردگرایی: دورکیم از رویکرد کارکردگرایی در جامعهشناسی استفاده کرد. او معتقد بود که نهادها و ساختارهای اجتماعی برای برآورده کردن نیازهای جامعه وجود دارند.
- همبستگی اجتماعی: دورکیم به مطالعه همبستگی اجتماعی علاقه داشت، یعنی نیروهایی که افراد را به هم پیوند میدهند و جامعه را به عنوان یک کل نگه میدارند. او دو نوع همبستگی را شناسایی کرد: همبستگی مکانیکی و همبستگی ارگانیک.
- انحراف: دورکیم انحراف را به عنوان یک پدیده طبیعی در جامعه میدید. او معتقد بود که انحراف میتواند عملکردی مثبت داشته باشد زیرا میتواند به تغییر اجتماعی منجر شود.
میراث:
ایدههای دورکیم تأثیر عمیقی بر رشد جامعهشناسی داشته است. او به عنوان یکی از مهمترین متفکران تاریخ شناخته میشود و ایدههای او هنوز هم در جامعهشناسی امروزی مورد بحث و بررسی قرار میگیرند.
نقدها:
برخی از ایدههای دورکیم، به ویژه تأکید او بر جامعه به عنوان یک کل منسجم، مورد نقد قرار گرفتهاند. او همچنین به خاطر بیتوجهی به نقش قدرت و نابرابری در جامعه مورد انتقاد قرار گرفته است.
ماکس وبر: جامعهشناس، مورخ و اقتصاددان آلمانی
ماکس وبر (21 آوریل 1864 – 7 ژوئن 1920) جامعهشناس، مورخ، اقتصاددان و فیلسوف آلمانی بود که به عنوان یکی از مهمترین متفکران قرن بیستم شناخته میشود. او به خاطر کارهای خود در زمینههای جامعهشناسی مذهب، طبقهبندی اجتماعی، قدرت و بوروکراسی اعتبار دارد.
زندگینامه:
- وبر در ارفورت آلمان متولد شد.
- او در دانشگاههای هایدلبرگ و برلین تحصیل کرد و در رشته حقوق و تاریخ فارغالتحصیل شد.
- پس از فارغالتحصیلی، وبر به عنوان وکیل و استاد دانشگاه کار کرد.
- در سال 1919، وبر به عنوان اولین رئیس انجمن جامعهشناسی آلمان انتخاب شد.
- وبر در سال 1920 در مونیخ آلمان درگذشت.
ایدههای اصلی:
- مذهب: وبر به مطالعه تأثیر مذهب بر جامعه پرداخت. او معتقد بود که مذهب میتواند هم نیرویی برای انسجام اجتماعی و هم نیرویی برای تغییر اجتماعی باشد.
- طبقهبندی اجتماعی: وبر از رویکردی چندبعدی به طبقهبندی اجتماعی استفاده کرد. او معتقد بود که طبقه فقط بر اساس درآمد و ثروت تعیین نمیشود، بلکه بر اساس عوامل دیگر مانند پرستیژ، قدرت و سطح تحصیلات نیز تعیین میشود.
- قدرت: وبر قدرت را به عنوان توانایی اعمال اراده خود بر دیگران تعریف کرد. او به مطالعه انواع مختلف قدرت، از جمله قدرت سنتی، قدرت کاریزماتیک و قدرت قانونی پرداخت.
- بوروکراسی: وبر بوروکراسی را به عنوان نوعی سازمان اداری تعریف کرد که بر اساس قوانین و مقررات رسمی عمل میکند. او معتقد بود که بوروکراسی یک پدیده مدرن است که با رشد دولت و سرمایهداری ارتباط دارد.
میراث:
ایدههای وبر تأثیر عمیقی بر رشد جامعهشناسی، علوم سیاسی، تاریخ و اقتصاد داشته است. او به عنوان یکی از مهمترین متفکران تاریخ شناخته میشود و ایدههای او هنوز هم در جامعه امروزی مورد بحث و بررسی قرار میگیرند.
نقدها:
برخی از ایدههای وبر، به ویژه تأکید او بر عقلانیت و فردگرایی، مورد نقد قرار گرفتهاند. او همچنین به خاطر بیتوجهی به نقش نژاد و جنسیت در جامعه مورد انتقاد قرار گرفته است.
ویلیام جیمز: فیلسوف، روانشناس و پدر پراگماتیسم
ویلیام جیمز (11 ژانویه 1842 – 26 اوت 1910) فیلسوف، روانشناس و پزشک آمریکایی بود که به خاطر نظریاتش در مورد پراگماتیسم، تجربه گرایی و روانشناسی دین شناخته میشود. او به عنوان یکی از برجستهترین متفکران آمریکایی قرن نوزدهم و یکی از بنیانگذاران روانشناسی مدرن شناخته میشود.
زندگینامه:
- جیمز در شهر نیویورک متولد شد.
- او در مدارس مختلفی در ایالات متحده و اروپا تحصیل کرد و در رشتههای شیمی، فیزیولوژی و آناتومی به تحصیل پرداخت.
- در سال 1869، جیمز از دانشکده پزشکی هاروارد فارغالتحصیل شد.
- پس از فارغالتحصیلی، جیمز به تدریس فیزیولوژی و روانشناسی در دانشگاه هاروارد پرداخت.
- در سال 1890، جیمز اولین دپارتمان روانشناسی را در ایالات متحده در دانشگاه هاروارد تأسیس کرد.
- جیمز در طول زندگی خود آثار متعددی نوشت، از جمله “اصول روانشناسی” (1890)، “تجربه دینی” (1902) و “پراگماتیسم” (1907).
- او در سال 1910 در نیوهمپشایر درگذشت.
ایدههای اصلی:
- پراگماتیسم: جیمز معتقد بود که ارزش ایدهها در کاربرد آنها است. او استدلال کرد که بهترین راه برای تعیین حقیقت یک ایده، مشاهده این است که آیا در عمل مفید است یا خیر.
- تجربهگرایی: جیمز معتقد بود که تمام دانش ما از تجربه ما ناشی میشود. او استدلال کرد که هیچ ایده فطری یا حقیقت مطلق وجود ندارد و تمام معتقدات ما بر اساس تجربیات ما شکل میگیرند.
- روانشناسی دین: جیمز به مطالعه تجربیات مذهبی میپرداخت. او معتقد بود که دین میتواند نیروی قدرتمندی در زندگی مردم باشد و میتواند به آنها کمک کند تا با چالشهای زندگی کنار بیایند.
میراث:
ایدههای جیمز تأثیر عمیقی بر فلسفه، روانشناسی، مذهبی و ادبیات داشته است. او به عنوان یکی از مهمترین متفکران آمریکایی شناخته میشود و ایدههای او هنوز هم در جامعه امروزی مورد بحث و بررسی قرار میگیرند.
نقدها:
برخی از ایدههای جیمز، به ویژه تأکید او بر تجربهگرایی و نسبیگرایی او، مورد نقد قرار گرفتهاند. او همچنین به خاطر بیتوجهی به نقش منطق و استدلال در دانش مورد انتقاد قرار گرفته است.
با وجود این نقدها، ویلیام جیمز یکی از مهمترین چهرهها در تاریخ فکر آمریکایی است. ایدههای او تأثیر بسزایی بر توسعه پراگماتیسم، روانشناسی و فلسفه دین داشته است.
جان دیویی: فیلسوف، روانشناس و مربی آموزشی آمریکایی
جان دیویی (26 اکتبر 1859 – 1 ژوئن 1952) فیلسوف، روانشناس و مربی آموزشی آمریکایی بود که به خاطر نظریاتش در مورد پراگماتیسم، آموزش و اصلاحات اجتماعی شناخته میشود. او به عنوان یکی از برجستهترین متفکران آمریکایی قرن بیستم و یکی از تأثیرگذارترین چهرهها در تاریخ آموزش و پرورش شناخته میشود.
زندگینامه:
- دیویی در برلینگتون، ورمونت متولد شد.
- او در دانشگاه جان هاپکینز و دانشگاه میشیگان تحصیل کرد و در رشته فلسفه فارغالتحصیل شد.
- در سال 1884، دیویی به عنوان استاد فلسفه در دانشگاه میشیگان مشغول به کار شد.
- در سال 1892، دیویی به دانشگاه شیکاگو نقل مکان کرد و در آنجا به عنوان رئیس دانشکده آموزش مشغول به کار شد.
- در سال 1904، دیویی به دانشگاه کلمبیا در شهر نیویورک نقل مکان کرد و در آنجا تا زمان بازنشستگی در سال 1931 به تدریس ادامه داد.
- دیویی در طول زندگی خود آثار متعددی نوشت، از جمله “مدرسه و جامعه” (1899)، “دموکراسی و آموزش” (1916) و “تجربه و طبیعت” (1925).
- او در سال 1952 در نیویورک درگذشت.
ایدههای اصلی:
- پراگماتیسم: دیویی معتقد بود که ارزش ایدهها در کاربرد آنها است. او استدلال کرد که بهترین راه برای تعیین حقیقت یک ایده، مشاهده این است که آیا در عمل مفید است یا خیر.
- آموزش: دیویی معتقد بود که هدف آموزش آماده کردن دانشآموزان برای زندگی در یک جامعه دموکراتیک است. او بر اهمیت آموزش تجربی و یادگیری از طریق انجام تأکید کرد.
- اصلاحات اجتماعی: دیویی معتقد بود که آموزش میتواند ابزاری برای اصلاح اجتماعی باشد. او از استفاده از آموزش برای ایجاد جامعهای عادلانهتر و دموکراتیکتر حمایت کرد.
میراث:
ایدههای دیویی تأثیر عمیقی بر آموزش و پرورش در سراسر جهان داشته است. او به عنوان یکی از مهمترین متفکران در تاریخ آموزش و پرورش شناخته میشود و ایدههای او هنوز هم در مدارس امروزی مورد استفاده قرار میگیرند.
نقدها:
برخی از ایدههای دیویی، به ویژه تأکید او بر آموزش تجربی و بیتوجهی او به محتوای آموزشی، مورد نقد قرار گرفتهاند. او همچنین به خاطر خوشبینی خود به قدرت آموزش برای اصلاح اجتماعی مورد انتقاد قرار گرفته است.
با وجود این نقدها، جان دیویی یکی از مهمترین چهرهها در تاریخ آموزش و پرورش است. ایدههای او تأثیر بسزایی بر توسعه مدارس مترقی، آموزش تجربی و فلسفه آموزش امروزی داشته است.
تالکوت پارسونز: جامعهشناس و نظریهپرداز آمریکایی
تالکوت پارسونز (13 فوریه 1901 – 8 مه 1979) جامعهشناس آمریکایی بود که به خاطر نظریه عملکردگرایی ساختاری خود در جامعهشناسی مشهور است. او به عنوان یکی از تأثیرگذارترین متفکران قرن بیستم در زمینه جامعهشناسی شناخته میشود.
زندگینامه:
- پارسونز در شهر نیویورک متولد شد.
- او در دانشگاه آمهرست و مدرسه اقتصاد لندن تحصیل کرد و در رشته جامعهشناسی فارغالتحصیل شد.
- در سال 1925، پارسونز به عنوان استاد جامعهشناسی در دانشگاه هایدلبرگ در آلمان مشغول به کار شد.
- در سال 1929، پارسونز به ایالات متحده بازگشت و به عنوان استاد جامعهشناسی در دانشگاه هاروارد مشغول به کار شد.
- پارسونز در طول زندگی خود آثار متعددی نوشت، از جمله “ساختار عمل اجتماعی” (1937)، “سیستمهای اجتماعی” (1951) و “جامعه و فرهنگ” (1965).
- او در سال 1979 در مونیخ آلمان درگذشت.
ایدههای اصلی:
- عملکردگرایی ساختاری: پارسونز معتقد بود که جامعه یک سیستم پیچیده از ساختارهای به هم پیوسته است که برای برآورده کردن نیازهای اساسی عمل میکنند. او بر اهمیت ارزشها، هنجارها و نقشها در حفظ نظم اجتماعی تأکید کرد.
- نظامهای اجتماعی: پارسونز جامعه را به عنوان مجموعهای از زیرسیستمهای به هم پیوسته مانند اقتصاد، سیاست، خانواده و آموزش مفهومسازی کرد. او معتقد بود که هر زیرسیستم عملکرد خاصی را برای کل جامعه انجام میدهد.
- جامعه و فرهنگ: پارسونز معتقد بود که جامعه و فرهنگ به طور جداییناپذیری به هم مرتبط هستند. او استدلال کرد که فرهنگ ارزشها و معانی مشترکی را فراهم میکند که مردم را به هم پیوند میدهد و رفتار آنها را هدایت میکند.
میراث:
ایدههای پارسونز تأثیر عمیقی بر رشد جامعهشناسی در نیمه اول قرن بیستم داشته است. او به عنوان یکی از مهمترین متفکران در تاریخ جامعهشناسی شناخته میشود و ایدههای او هنوز هم در جامعهشناسی امروزی مورد بحث و بررسی قرار میگیرند.
نقدها:
برخی از ایدههای پارسونز، به ویژه تأکید او بر نظم اجتماعی و بیتوجهی او به تغییر اجتماعی، مورد نقد قرار گرفتهاند. او همچنین به خاطر موضع محافظهکارانه خود در مورد مسائل اجتماعی مورد انتقاد قرار گرفته است.
با وجود این نقدها، تالکوت پارسونز یکی از مهمترین چهرهها در تاریخ فکر اجتماعی است. ایدههای او تأثیر بسزایی بر توسعه نظریه عملکردگرایی ساختاری و درک ما از جامعه به عنوان یک سیستم پیچیده داشته است.
مجموعه ی گام کلاس (گروه آموزشی مهندس مسعودی) با هدف ارتقاء سطح علمی و موفقیت دانش آموزان متوسطه و همچنین داوطلبان کنکور در سال 1400 تاسیس شد و از بهمن ماه 1400 فعالیت خود را به طور رسمی آغاز کرد . این مجموعه ضمن بهره بردن از کادر اساتید زبده و حرفه ای در کنار جدیدترین تکنولوژی های آموزش آنلاین و آفلاین در حال رقم زدن فصل جدیدی از آموزش دروس مختلف متوسطه و کنکور می باشد
موسس و بنيانگذار سایت گام كلاس استاد امير مسعودى ، مطرح ترين و با سابقه ترين استاد رياضى و فيزيک ايران در آموزش آنلاين و تلويزيونى هستند كه با ارائه سبكى جديد و روش هاى پاسخگويى سريع ، مهم ترین تمایز گامکلاس نسبت به ساير موسسات می باشد.