آموزش دستور زبان فارسی
دستور زبان فارسی چیست؟
آموزش دستور زبان فارسی : دستور زبان فارسی مجموعهای از قواعد و قوانینی است که نحوه صحیح نوشتن و صحبت کردن به زبان فارسی را تعیین میکند. این قواعد شامل مواردی مانند:
- ساختار واژهها: شامل شناخت اجزای تشکیلدهنده واژهها، مانند پیشوند، پسوند، ریشه و شناسه، و همچنین قواعد مربوط به جمع و مفرد، مذکر و مؤنث، و …
- ساختار جمله: شامل شناخت اجزای جمله، مانند نهاد، مسند، مفعول، متمم و … و همچنین قواعد مربوط به نظم و ترتیب کلمات در جمله، علامتگذاری و …
- صرف فعل: شامل شناخت زمان، وجه، شخص، و شمار فعل، و همچنین قواعد مربوط به صرف فعلهای مختلف، مانند فعلهای معلوم و مجهول، فعلهای لازم و متعدی، و …
- نحو: شامل شناخت نقش دستوری کلمات در جمله، و همچنین قواعد مربوط به پیوند کلمات و جملهها به یکدیگر.
- املا: شامل قواعد مربوط به نوشتن صحیح کلمات فارسی، مانند استفاده از حروف و علائم نگارشی.
آشنایی با دستور زبان فارسی برای هر فارسیزبانی ضروری است، زیرا به او کمک میکند تا به طور صحیح و روان به زبان خود صحبت کند و بنویسد. همچنین، دستور زبان فارسی ابزاری قدرتمند برای درک و تحلیل متون ادبی و علمی فارسی است.
منابعی برای یادگیری دستور زبان فارسی:
- کتابهای دستور زبان فارسی: کتابهای متعددی در مورد دستور زبان فارسی در بازار موجود است. برخی از کتابهای مشهور در این زمینه عبارتند از:
- دستور زبان فارسی پنج استاد (غریب، بهار، فروزانفر، یاسمی، همایی)
- دستور زبان فارسی عمادالدین خرمشاهی
- دستور نو فارسی حسن عمیدی
مدل های دستور زبان فارسی
دستور زبان فارسی را میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد:
1. دستور زبان سنتی:
این نوع دستور زبان بر اساس قواعد و آرای نحویون و ادیبان فارسی در طول تاریخ تدوین شده است. دستور زبان سنتی بر پایه متون کهن فارسی، به خصوص متون ادبی، بنا شده است و به دنبال تبیین قواعد حاکم بر این متون است.
از جمله ویژگیهای دستور زبان سنتی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- تکییه بر متون کهن: دستور زبان سنتی بر پایه متون کهن فارسی، به خصوص متون ادبی، بنا شده است و به دنبال تبیین قواعد حاکم بر این متون است.
- تمرکز بر زبان نوشتاری: دستور زبان سنتی بیشتر به زبان نوشتاری توجه دارد تا زبان گفتاری.
- وجود قواعد پیچیده: دستور زبان سنتی دارای قواعد پیچیدهای است که یادگیری آن دشوار است.
2. دستور زبان نو:
دستور زبان نو در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی در ایران شکل گرفت. این نوع دستور زبان بر اساس زبان فارسی معاصر، به خصوص زبان گفتاری، بنا شده است و به دنبال تبیین قواعد حاکم بر این زبان است.
از جمله ویژگیهای دستور زبان نو میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- تکییه بر زبان معاصر: دستور زبان نو بر پایه زبان فارسی معاصر، به خصوص زبان گفتاری، بنا شده است و به دنبال تبیین قواعد حاکم بر این زبان است.
- تمرکز بر زبان گفتاری و نوشتاری: دستور زبان نو به زبان گفتاری و نوشتاری به طور مساوی توجه دارد.
- وجود قواعد سادهتر: دستور زبان نو دارای قواعد سادهتری نسبت به دستور زبان سنتی است و یادگیری آن آسانتر است.
علاوه بر این دو دسته کلی، انواع دیگری از دستور زبان فارسی نیز وجود دارد، از جمله:
- دستور زبان زایشی: این نوع دستور زبان به دنبال تبیین ساختار عمیق زبان فارسی است.
- دستور زبان نقشگرا: این نوع دستور زبان به نقش کلمات در جمله توجه دارد.
- دستور زبان کاربردی: این نوع دستور زبان به نحوه استفاده از زبان فارسی در موقعیتهای مختلف میپردازد.
انتخاب نوع دستور زبان مناسب برای مطالعه به نیازها و اهداف شما بستگی دارد. اگر به دنبال یادگیری قواعد سنتی زبان فارسی هستید، دستور زبان سنتی انتخاب مناسبی است. اما اگر به دنبال یادگیری زبان فارسی معاصر هستید، دستور زبان نو را انتخاب کنید.
آموزش دستور زبان فارسی
انواع دستور زبان فارسی ( بخش اول )
در بخش اول انواع دستور زبان فارسی به دستور هایی همچون صفات عالی و صفات تفضیلی و………… می پردازیم.
صفت عالی
صفت عالی یا برترین، نوعی از صفت در زبان فارسی است که برای نشان دادن بالاترین درجه یک ویژگی در میان دو یا چند چیز به کار میرود. صفت عالی با اضافه کردن پسوند ترین به آخر صفت ساده یا بیانی ساخته میشود.
قواعد ساخت صفت عالی:
- برای ساختن صفت عالی از صفتهای ساده یا بیانی، پسوند ترین به آخر آنها اضافه میشود.
- صفتهای ساده یا بیانی که به ه ختم میشوند، برای اضافه کردن پسوند ترین به ه آنها یک الف اضافه میشود و سپس ترین به آن اضافه میشود.
- در مورد صفتهای مرکب، پسوند ترین به آخرین جزء صفت اضافه میشود.
مثال:
- بلند + ترین = بلندترین
- قشنگ + ترین = قشنگترین
- دانا + ترین = داناترین (ه به ا تبدیل میشود و سپس ترین اضافه میشود)
- دلنشین + ترین = دلنشینترین (ه به ا تبدیل میشود و سپس ترین اضافه میشود)
- خوشبو + ترین = خوشبوترین (پسوند ترین به آخرین جزء صفت، یعنی بو اضافه میشود)
کاربرد صفت عالی:
- صفت عالی برای نشان دادن بالاترین درجه یک ویژگی در میان دو یا چند چیز به کار میرود.
- صفت عالی را میتوان قبل یا بعد از موصوف آورد.
- صفت عالی را میتوان به تنهایی یا به همراه دیگر صفات به کار برد.
مثال:
- ایران بلندترین قلههای خاورمیانه را دارد. (بلندترین قبل از موصوف آمده است)
- او باهوشترین دانشآموز کلاس است. (باهوشترین بعد از موصوف آمده است)
- این قالی زیباترین و نفیسترین قالی در کل دنیاست. (زیباترین و نفیسترین دو صفت عالی هستند که به همراه هم به کار رفتهاند)
نکات:
- در زبان فارسی، برای بعضی از صفتها، به جای پسوند ترین، از پسوندهای دیگری مانند ـترین، ـین، و ـا استفاده میشود.
- استفاده از صفت عالی در مورد صفتهای مطلق، مانند کلی، تمام، همیشه، و هیچ، غلط است.
صفت تفضیلی
صفت تفضیلی یا برتر، نوعی از صفت در زبان فارسی است که برای نشان دادن برتری یا کمبود یک ویژگی در یک چیز نسبت به چیز دیگر به کار میرود. صفت تفضیلی با اضافه کردن پسوند تر به آخر صفت ساده یا بیانی ساخته میشود.
قواعد ساخت صفت تفضیلی:
- برای ساختن صفت تفضیلی از صفتهای ساده یا بیانی، پسوند تر به آخر آنها اضافه میشود.
- صفتهای ساده یا بیانی که به ه ختم میشوند، برای اضافه کردن پسوند تر به ه آنها یک الف اضافه میشود و سپس تر به آن اضافه میشود.
- در مورد صفتهای مرکب، پسوند تر به آخرین جزء صفت اضافه میشود.
مثال:
- بلند + تر = بلندتر
- قشنگ + تر = قشنگتر
- دانا + تر = داناتر (ه به ا تبدیل میشود و سپس تر اضافه میشود)
- دلنشین + تر = دلنشینتر (ه به ا تبدیل میشود و سپس تر اضافه میشود)
- خوشبو + تر = خوشبوتر (پسوند تر به آخرین جزء صفت، یعنی بو اضافه میشود)
کاربرد صفت تفضیلی:
- صفت تفضیلی برای نشان دادن برتری یا کمبود یک ویژگی در یک چیز نسبت به چیز دیگر به کار میرود.
- صفت تفضیلی را میتوان قبل یا بعد از موصوف آورد.
- صفت تفضیلی را میتوان به تنهایی یا به همراه دیگر صفات به کار برد.
برای مقایسه دو چیز از صفت تفضیلی به همراه حروف اضافه از، که، و تا استفاده میشود.
مثال:
- علی از من بلندتر است. (بلندتر به همراه حرف اضافه از به کار رفته است)
- این کتاب که من دارم آموزندهتر از آن کتاب است. (آموزندهتر به همراه حرف اضافه که به کار رفته است)
- تا به حال غذای خوشمزهتر از این نخورده بودم. (خوشمزهتر به همراه حرف اضافه تا به کار رفته است)
نکات:
- در زبان فارسی، برای بعضی از صفتها، به جای پسوند تر، از پسوندهای دیگری مانند ـتر، ـین، و ـا استفاده میشود.
- استفاده از صفت تفضیلی در مورد صفتهای مطلق، مانند کلی، تمام، همیشه، و هیچ، غلط است.
مثال:
- بهترین (به جای بهترتر)
- بدترین (به جای بدترتر)
- بزرگترین (به جای بزرگترتر)
- کوچکترین (به جای کوچکترتر)
صفت ساده
صفت ساده یا بیانی، نوعی از صفت در زبان فارسی است که برای بیان چگونگی و ویژگی یک اسم به کار میرود. صفت ساده معمولاً بعد از اسمی که به آن توصیف میکند میآید و با آن همجنس و همشمار است.
قواعد صفت ساده:
- صفت ساده معمولاً بعد از اسمی که به آن توصیف میکند میآید.
- صفت ساده با اسمی که به آن توصیف میکند در جنس و شمار همخوانی دارد.
- صفت ساده از نظر ساختاری دو دستهاند:
- صفت ساده بسیط: این نوع صفت از یک کلمه تشکیل شده است، مانند بلند، قشنگ، دانا.
- صفت ساده مرکب: این نوع صفت از دو یا چند کلمه تشکیل شده است، مانند خوشبو، دلنشین، دانا و توانا.
مثال:
- کتاب جالبی خواندم. (جالب صفت ساده بسیط است که اسم کتاب را توصیف میکند.)
- او مردی دانا و توانا است. (دانا و توانا صفت ساده مرکب است که اسم مرد را توصیف میکند.)
کاربرد صفت ساده:
- صفت ساده برای بیان چگونگی و ویژگی یک اسم به کار میرود.
- صفت ساده میتواند جمله را توصیفیتر و زیباتر کند.
- صفت ساده به درک بهتر معنی جمله کمک میکند.
مثال:
- آسمان زیبا بود. (زیبا صفت سادهای است که چگونگی آسمان را بیان میکند.)
- او زنی مهربان دارد. (مهربان صفت سادهای است که ویژگی زن را بیان میکند.)
- کتابهای آموزنده را دوست دارم. (آموزنده صفت سادهای است که ویژگی کتابها را بیان میکند.)
نکات:
- در زبان فارسی، برای بعضی از صفتها، به جای پسوند ترین، از پسوندهای دیگری مانند ـترین، ـین، و ـا استفاده میشود.
- استفاده از صفت تفضیلی و عالی در مورد صفتهای مطلق، مانند کلی، تمام، همیشه، و هیچ، غلط است.
صفت مرکب
صفت مرکب نوعی از صفت در زبان فارسی است که از دو یا چند کلمه تشکیل شده است. این کلمات با هم ترکیب میشوند و معنای جدیدی را ایجاد میکنند. صفتهای مرکب معمولاً بعد از اسمی که به آن توصیف میکنند میآیند و با آن همجنس و همشمار هستند.
قواعد صفت مرکب:
- صفت مرکب از دو یا چند کلمه تشکیل شده است.
- کلمات تشکیلدهنده صفت مرکب میتوانند اسم، صفت، قید، و یا فعل باشند.
- صفت مرکب معمولاً بعد از اسمی که به آن توصیف میکند میآید.
- صفت مرکب با اسمی که به آن توصیف میکند در جنس و شمار همخوانی دارد.
انواع صفت مرکب:
صفتهای مرکب را میتوان بر اساس نوع کلمات تشکیلدهنده آنها به دستههای مختلفی تقسیم کرد، از جمله:
- صفت مرکب از اسم و صفت: این نوع صفت مرکب از ترکیب یک اسم و یک صفت ساخته میشود.
- صفت مرکب از صفت و صفت: این نوع صفت مرکب از ترکیب دو صفت ساخته میشود.
- صفت مرکب از قید و صفت: این نوع صفت مرکب از ترکیب یک قید و یک صفت ساخته میشود.
- صفت مرکب از فعل و صفت: این نوع صفت مرکب از ترکیب یک فعل و یک صفت ساخته میشود.
مثال:
- صفت مرکب از اسم و صفت: دلخوش (دل اسم و خوش صفت)
- صفت مرکب از صفت و صفت: دانا و توانا (دانا و توانا دو صفت)
- صفت مرکب از قید و صفت: خوشبو (خوش قید و بو صفت)
- صفت مرکب از فعل و صفت: خودرأی (خود ضمیر و رأی اسم)
کاربرد صفت مرکب:
صفتهای مرکب برای بیان مفاهیم و معانی دقیقتر و ظریفتر به کار میروند. همچنین، صفتهای مرکب میتوانند به جمله تنوع و زیبایی بیشتری ببخشند.
مثال:
- او زنی دلخوش و مهربان دارد. (دلخوش و مهربان دو صفت مرکب هستند که ویژگیهای زن را بیان میکنند.)
- این کتاب بسیار آموزنده و خواندنی است. (بسیار آموزنده و خواندنی دو صفت مرکب هستند که ویژگیهای کتاب را بیان میکنند.)
- او مردی خودرأی و لجباز است. (خودرأی و لجباز دو صفت مرکب هستند که ویژگیهای مرد را بیان میکنند.)
نکات:
- در زبان فارسی، برای بعضی از صفتها، به جای پسوند ترین، از پسوندهای دیگری مانند ـترین، ـین، و ـا استفاده میشود.
- استفاده از صفت تفضیلی و عالی در مورد صفتهای مطلق، مانند کلی، تمام، همیشه، و هیچ، غلط است.
صفت شمارشی
صفت شمارشی نوعی از صفت در زبان فارسی است که برای شمارش و ترتیبگذاری اشیا به کار میرود. صفتهای شمارشی به دو دسته اصلی تقسیم میشوند:
1. صفت شمارشی اصلی:
صفت شمارشی اصلی اعدادی را نشان میدهد که برای شمارش اشیا به کار میروند. این صفتها به طور مستقل به کار میروند و نیازی به صفت دیگر ندارند.
انواع صفت شمارشی اصلی:
- اعداد اصلی: مانند یک، دو، سه، چهار، پنج، …
- اعداد ترتیبی: مانند اول، دوم، سوم، چهارم، پنجم، …
- اعداد کسری: مانند یکدوم، دوپنجم، سهچهارم، …
- اعداد توزیعی: مانند دوتایی، سهتایی، چهارتایی، …
مثال:
- من دو کتاب دارم. (دو صفت شمارشی اصلی از نوع عدد اصلی است.)
- او اولین دانشآموز کلاس شد. (اولین صفت شمارشی اصلی از نوع عدد ترتیبی است.)
- نصف این سیب برای تو و نصف دیگر برای من. (نصف صفت شمارشی اصلی از نوع عدد کسری است.)
- آنها به صورت دوتایی در صف ایستاده بودند. (دوتایی صفت شمارشی اصلی از نوع عدد توزیعی است.)
2. صفت شمارشی بیانی:
صفت شمارشی بیانی اسمی را نشان میدهد که برای شمارش اشیا به کار میرود. این صفتها به تنهایی معنی کاملی ندارند و باید با یک صفت دیگر همراه باشند.
انواع صفت شمارشی بیانی:
- صفتهای شمارشی بیانی ساده: مانند دانه، عدد، بار، مرتبه، …
- صفتهای شمارشی بیانی مرکب: مانند دستهای، گروهای، ردیف، سطر، …
مثال:
- من چند دانه سیب دارم. (چند دانه صفت شمارشی بیانی ساده است که با صفت سیب همراه شده است.)
- این کتاب چندین صفحه دارد. (چندین صفت شمارشی بیانی ساده است که با صفت صفحه همراه شده است.)
- آنها به صورت دستهدسته وارد سالن شدند. (دستهدسته صفت شمارشی بیانی مرکب است که با اسم انسان (که به طور ضمنی منظور شده) همراه شده است.)
- اسامی این دانشآموزان به صورت ردیفی نوشته شده بود. (ردیفی صفت شمارشی بیانی مرکب است که با اسم اسامی همراه شده است.)
نکات:
- صفتهای شمارشی را میتوان قبل یا بعد از موصوف آورد.
- صفتهای شمارشی میتوانند به تنهایی یا به همراه دیگر صفات به کار برده شوند.
- در مورد صفتهای شمارشی ترتیبی، میتوان از پسوند ـُمین به جای ـُم استفاده کرد، که در این صورت صفت به صورت صفت بیانی به کار میرود.
مثال:
- او بیستمین دانشآموز کلاس شد. (بیستمین صفت شمارشی ترتیبی است.)
- او دانشآموز بیستم کلاس شد. (بیستم صفت شمارشی ترتیبی به صورت صفت بیانی به کار رفته است.)
صفت اشاره
صفت اشاره در زبان فارسی کلمهای است که برای اشاره به اشیاء یا اشخاص به کار میرود. صفتهای اشاره بر اساس نزدیکی یا دوری به سه دسته کلی تقسیم میشوند:
1. صفت اشاره نزدیک:
این صفتها برای اشاره به اشیاء یا اشخاصی به کار میروند که به گوینده نزدیک هستند.
- این: مفرد مذکر و مؤنث
- اینها: جمع مذکر و مؤنث
مثال:
- این کتاب را بردار. (اشاره به کتابی که نزدیک گوینده است)
- اینها دوستان من هستند. (اشاره به گروهی از دوستان که نزدیک گوینده هستند)
2. صفت اشاره دور:
این صفتها برای اشاره به اشیاء یا اشخاصی به کار میروند که به گوینده دور هستند.
- آن: مفرد مذکر و مؤنث
- آنها: جمع مذکر و مؤنث
مثال:
- آن کتاب را روی میز بگذار. (اشاره به کتابی که دور از گوینده است)
- آنها در حال بازی هستند. (اشاره به گروهی از افراد که دور از گوینده هستند)
3. صفت اشاره غیرمعین:
این صفتها برای اشاره به اشیاء یا اشخاصی به کار میروند که مکان یا هویت آنها به طور دقیق مشخص نیست.
- چنین: مفرد مذکر و مؤنث
- چنان: مفرد مذکر و مؤنث
- چنینان: جمع مذکر و مؤنث
- چنانان: جمع مذکر و مؤنث
مثال:
- چنین اتفاقی هرگز رخ نداده بود. (اشاره به اتفاقی که هویت و مکان آن به طور دقیق مشخص نیست)
- چنان آدمی را تا به حال ندیدهام. (اشاره به آدمی که هویت و مکان آن به طور دقیق مشخص نیست)
- چنینان در دنیا کم هستند. (اشاره به گروهی از افراد که هویت و مکان آنها به طور دقیق مشخص نیست)
- چنانان در تاریخ زیاد هستند. (اشاره به گروهی از افراد که هویت و مکان آنها به طور دقیق مشخص نیست)
نکات:
- صفتهای اشاره را میتوان قبل یا بعد از موصوف آورد.
- صفتهای اشاره میتوانند به تنهایی یا به همراه دیگر صفات به کار برده شوند.
- در زبان فارسی، از ضمایر اشاره نیز برای اشاره به اشیاء یا اشخاص استفاده میشود. ضمایر اشاره شباهت زیادی به صفتهای اشاره دارند، با این تفاوت که ضمایر اشاره جایگزین اسم میشوند، در حالی که صفتهای اشاره همراه اسم میآیند.
مثال:
- آن را بردار. (ضمیر اشاره “آن” جایگزین اسم شده است)
- کتاب آن را بردار. (صفت اشاره “آن” همراه اسم “کتاب” آمده است)
صفت پرسشی
صفت پرسشی در زبان فارسی کلمهای است که برای پرسش درباره نوع، چگونگی، یا مقدار چیزی به کار میرود. صفتهای پرسشی معمولاً قبل از اسمی که به آن پرسش میکنند میآیند و با آن همجنس و همشمار هستند.
انواع صفت پرسشی:
- صفتهای پرسشی ساده: این صفتها از یک کلمه تشکیل شدهاند و برای پرسشهای کلی به کار میروند.
- صفتهای پرسشی مرکب: این صفتها از دو یا چند کلمه تشکیل شدهاند و برای پرسشهای دقیقتر به کار میروند.
صفتهای پرسشی ساده:
- چه: برای پرسش درباره نوع یا ماهیت چیزی
- کدام: برای پرسش درباره انتخاب بین دو یا چند چیز
- کجا: برای پرسش درباره مکان
- کی: برای پرسش درباره زمان
- چگونه: برای پرسش درباره چگونگی انجام کاری
- چطور: برای پرسش درباره چگونگی انجام کاری (مترادف با “چگونه”)
- چند: برای پرسش درباره تعداد
- چندم: برای پرسش درباره ترتیب
مثال:
- چه کتابی میخوانی؟ (پرسش درباره نوع کتاب)
- کدام سیب را میخواهی؟ (پرسش درباره انتخاب بین دو سیب)
- کجا زندگی میکنی؟ (پرسش درباره مکان)
- کی به مدرسه میروی؟ (پرسش درباره زمان)
- چگونه این کار را انجام میدهی؟ (پرسش درباره چگونگی انجام کار)
- چطور میتوانم به تو کمک کنم؟ (پرسش درباره چگونگی انجام کار)
- چند تا سیب داری؟ (پرسش درباره تعداد سیب)
- چندمین فرزند خانواده هستی؟ (پرسش درباره ترتیب)
صفتهای پرسشی مرکب:
- چه نوع: برای پرسش دقیقتر درباره نوع چیزی
- چه کسی: برای پرسش درباره هویت کسی
- چه چیز: برای پرسش درباره ماهیت چیزی
- به چه اندازه: برای پرسش دقیقتر درباره مقدار چیزی
- تا چه زمانی: برای پرسش درباره زمان دقیق
مثال:
- چه نوع فیلمی دوست داری؟ (پرسش دقیقتر درباره نوع فیلم)
- چه کسی این کار را انجام داده است؟ (پرسش درباره هویت کسی)
- چه چیز باعث شد که این اتفاق بیفتد؟ (پرسش درباره ماهیت چیزی)
- به چه اندازه این کار را دوست داری؟ (پرسش دقیقتر درباره مقدار چیزی)
- تا چه زمانی میتوانم صبر کنم؟ (پرسش درباره زمان دقیق)
نکات:
- صفتهای پرسشی را میتوان به تنهایی یا به همراه دیگر صفات به کار برد.
- در زبان فارسی، از ضمایر پرسشی نیز برای پرسش درباره اشیاء یا اشخاص استفاده میشود. ضمایر پرسشی شباهت زیادی به صفتهای پرسشی دارند، با این تفاوت که ضمایر پرسشی جایگزین اسم میشوند، در حالی که صفتهای پرسشی همراه اسم میآیند.
مثال:
- چه میخواهی؟ (ضمیر پرسشی “چه” جایگزین اسم شده است)
- چه کتابی را میخواهی؟ (صفت پرسشی “چه” همراه اسم “کتابی” آمده است)
مجموعه ی گام کلاس (گروه آموزشی مهندس مسعودی) با هدف ارتقاء سطح علمی و موفقیت دانش آموزان متوسطه و همچنین داوطلبان کنکور در سال 1400 تاسیس شد و از بهمن ماه 1400 فعالیت خود را به طور رسمی آغاز کرد . این مجموعه ضمن بهره بردن از کادر اساتید زبده و حرفه ای در کنار جدیدترین تکنولوژی های آموزش آنلاین و آفلاین در حال رقم زدن فصل جدیدی از آموزش دروس مختلف متوسطه و کنکور می باشد
موسس و بنيانگذار سایت گام كلاس استاد امير مسعودى ، مطرح ترين و با سابقه ترين استاد رياضى و فيزيک ايران در آموزش آنلاين و تلويزيونى هستند كه با ارائه سبكى جديد و روش هاى پاسخگويى سريع ، مهم ترین تمایز گامکلاس نسبت به ساير موسسات می باشد.